آغاز بودنت مبارک!

امروز خورشید شادمانه‏ ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت

قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت

فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک . . .

تولدت مبارک "خانم نظیری"

کربلایی شدن دل میخواهد

(دعوتنامه امام حسین (عليه السلام) برای دانش آموز دوم راهنمایی)
زینب وحیدی دختر۱۳ ساله دانش آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامه ای به امام حسین(عليه السلام) نوشت و چه زود دعوتنامه خود را از امام حسین(عليه السلام) دریافت کرد ! ماجرا چنین است: ...

سوال : در چه خانواده ای زندگی می کنی و چه عاملی باعث شد به یاد امام حسین بیفتی ؟
زینب : پدرم کارگر ساده است ، مادرم خانه دار، یک خانواده ۶ نفره هستیم ، به مناسبت دهه فجر سال ۸۹ از طرف مدرسه روستا در مسابقه حفظ سوره فجر شرکت کرده و یک کارت بانکی
با ارزش ده هزارتومان هدیه گرفتم . این کارت را خیلی دوست می داشتم و آن را به خوبی نگهداری می کردم . یک هفته بعد از طرف مدرسه به دانش آموزان گفتند برای بازسازی حرم مطهر امام حسین (عليه السلام) از طریق ستاد بازسازی عتبات کمک جمع آوری می کنند . من هم همین کارتی را که گرفته بودم با نامه ای که نوشتم هدیه دادم .

سوال – در نامه چه نوشتی ؟
زینب : نوشتم : " به نام خدا – نامه می نویسم برای امام حسین (عليه السلام) – خیلی ها دل دارند که به کربلا بروند ، بعضی می گویند باید پولدار شویم تا به کربلا برویم ، ولی من می گویم باید قسمت شود و کربلا مارا بخواهد . من این نامه را که می نویسم اشک از چشمهایم جاری می شود ، خدایا ، می شود روزی که کربلا بیایم و کنار ضریح آن امام بزرگوار درددل کنم ، من این هدیه را که در ۲۰ بهمن ۸۹ برای حفظ سوره فجر گرفتم به این نیت می دهم تا امام حسین (عليه السلام) را همیشه به یاد آورم ، اگر من پول زیادی داشتم ، هیچ وقت دریغ نمی کردم ولی پدرم یک کارگر ساده است و برای درس و مخارج ما کار می کند . "

سوال – بعد چه شد ؟
زینب : نامه مرا مدیر مدرسه خوانده بود ، سر صف آمد و گفت آیا شما دانش آموزان معلم و مدیر تان را به گریه انداخته اید ؟ همه گفتند نه – مدیر گفت : زینب با نامه اش مرا به گریه انداخت و شب تا صبح گریه کردم ، بعد از آن یک کارت دیگر پارسیان خودش به من هدیه داد.

سوال – کی و چطور به کربلا آمدی ؟
یک روز به من و خانواده ام اطلاع دادند آموزش و پرورش می خواهد زینب را به سفر کربلا ببرد . بعدهم گذرنامه تهیه کردند و تاریخ سفر پنجم تیر یعنی بعد از امتحانات خرداد اعلام شد و آقا امام حسین دعوتنامه مرا امضا کرد .

سوال از آقای رازی مدیر کاروان زینب – این کاروان چگونه عازم کربلا شد ؟
پاسخ : آموزش و پرورش بجنورد برای تشویق کمک به عتبات دو هدیه سفر کربلا اختصاص داد . یک هدیه برای دانش آموزان و یک هدیه برای فرهنگیان، در مراسم قرعه کشی که با حضور جمع کثیری از فرهنگیان برگزار شد شماره ۴۷ به قید قرعه در آمد ، همه گفتند خوش به حال صاحب این شماره ، ببینیم نام کدام دانش آموز خوش شانسی است ، تا نام دانش آموز را خواندیم ، زینب وحیدی همان دختر روستایی که به امام حسین نامه نوشته است، فرهنگیان که از ماجرای کمک این دختر اطلاع داشتند اشک شوق ریختند ، جلسه منقلب شد و همه گریان از این حسن انتخاب تصادفی.
تعدادی از معلم ها داوطلبانه ۳۰۰ هزار تومان کمک هزینه سفر زینب به کربلا را تقبل کردند. تعدادی از خانم معلم ها هم آمادگی خود را برای حضور در کاروانی که زینب را به کربلا می برد اعلام کردند شور و هیجان خاصی در جمعیت حاضر افتاده بود ، به این ترتیب تصمیم گرفته شد این کاروان فرهنگی با هزینه خودشان عازم کربلا شوند و من هم که سابقه مدیریت کاروان داشتم توفیق خدمت به آنها را یافتم ، جالب این که هنگام عبور کاروان از مرز مهران ، شماره کاروان ما ۱ بود و امیدوارم در پیشگاه آقا امام حسین نیز شماره ۱ باشیم.

سوال از زینب : در اولین نگاه به حرم و ضریح آقا امام حسین (عليه السلام) چه حالی داشتی و چه خواستی ؟
زینب : برای دیدن بارگاه مطهر آقا امام حسین لحظه شماری می کردم، با دیدن ضریح مطهر بی اختیار اشک از چشمهایم جاری شد ، احساس رضایت داشتم و برای همه آرزومندان و پدر و مادرم دعا کردم ، از خدا خواستم کمک کند تا نمازم را اول وقت بخوانم .

سوال – چه توصیه ای برای دانش آموزان هم سن وسال خود داری ؟
پاسخ : توصیه من به این دختر خانم ها این است که حجاب خودرا حفظ کنند و مواظب باشند خون شهدا پایمال نشود ، نماز اول وقت بخوانند و به پدر و مادر شان احترام بگذارند .

لازم به یادآوری است که سیمای معصوم و با اخلاص زینب ، از اوچهره ای محبوب در بین اعضای کاروان ساخته است ، خانم معلم ها تقاضا دارند زینب با آنها هم اتاق باشد تا بیشتر از صفای باطن او بهره ببرند .

                                                                          التماس دعا یاعلی

دکتری حرفه ای فیزیوتراپی یادت هست؟؟؟؟

فیزیوتراپی زعفرانیه با شما درددل آشنایی دارد، شنیدنش ضرر ندارد!!!!
با گذشت ۵پنج سال از تصویب طرح دکترای حرفه ای فیزیوتراپی در ایران کم کم اهداف اولیه و فلسفه اجرای دی پی تی در کشور به فراموشی سپرده می شود و در حالیکه وزیر بهداشت و معاون آموزشی برای رهایی از فشار رسانه ها و آحاد مردم و جامعه فیزیوتراپی تصمیم به برگزاری آزمون دی پی تی در دی ماه و پذیرش نمایشی ۱۵ نفر از مقطع ارشد دارند ٬ برخی از دوستان داخلی که همواره از آنان توقع موضعی محکم و مقتدرانه و مدبرانه در این زمینه داشته ایم و پاسخ ما را معکوس داده اند ٬ در حالتی کاملا منفعل و بی استدلال و منطق تنها با این جمله توجیه کننده که "این کار باید از یک جایی شروع شود " نسبت به خواست وزارتخانه نظر مثبت نشان داده اند . ضمن اینکه باور داریم این اجرای جعلی و نمایشی و بومی سازی شده دی پی تی (به قول علما) نه تنها شروع نیست بلکه پایان آمال و آرزوهای فیزیوتراپیست ایرانی است ٬ می خواهیم بدانیم تا کنون کدام تصمیم وز
ارتخانه برای رشته فیزیوتراپی ٬ بدون غرض و اجرای صحیح قانون با رعایت استانداردهای بین المللی بوده که این یکی باشد . وزارتخانه بارها ثابت کرده اقداماتش تنها با هماهنگی دوستان و در جهت تضعیف فیزیوتراپی و حمایت از رشته خاص آنان است . کدام همکار کارشناسی ارشد فهیمی است که وقتی می تواند در آزمون پی اچ دی با ظرفیت بالاتر و کارایی دو جانبه در دانشگاه و کلینیک شرکت کند ٬ به آزمونی بسیارمشکلتر با ظرفیت ۱۵ نفر و تنها با دیدگاه بالینی دل ببندد مگراینکه ماجرا را آنطور هست درک نکرده باشد و یا جور دیگری برایش تعریف کرده باشند . در هرحال اگرچه ما همواره تسلیم خرد جمعی و نظر اکثریت جامعه فیزیوتراپی که دغدغه رشته را دارند ( نه دغدغه منافع و موقعیت شخصی) احترام گذاشته ایم و تسلیم بوده ایم ٬ اما لازم دانستیم که جهت تنویر اذهان نکاتی را یادآورشویم . خود دانید که این نسخه پیچیده شده را بپذیرید و یا اجرای حقیقی دی پی تی را از وزیر و معاون آموزشی دولت بعد بخواهید .

جملاتي زيبا و الهام بخش از بزرگان

ادامه نوشته

ادم ها....

دلم گرفته از این شهر که ادم هایش همچون هوایش ناپایدارند....

گاه انفدر پاک که باورت نمیشود.گاه چنان الوده که نفست میگیرد!...

جملات الهام بخش برای زندگی قسمت چهارم"حتمابخونید"

 

ادامه نوشته

تستی جالب و واقعی برا تعیین سطح شادی شما!

 

نـمـره شـادی شمـا چـنـد اسـت ؟

آیا به نظر خودتان جزو افراد شاد هستید یا فکر می‌کنید که مسئولیت‌های سنگین زندگی اجازه شادبودن را به شما نمی‌دهد؟ بهتر است که به جای فکرکردن به جواب این سوال آزمون زیر را انجام بدهید تا متوجه بشوید که سطح شادی‌تان چقدر است... شما می‌توانید برای هر سوال، 6 نوع پاسخ متفاوت داشته باشید و در نهایت با جمع‌کردن امتیازهایی که کسب كرده‌اید جواب آزمون را در مورد خودتان تفسیر کنید:

و اما سـوال هـا :


1. چقدر فکر می‌کنید که برای خودتان و دیگران مهم هستید؟

2. چقدر احساس باارزش بودن دارید؟

3. چقدر احساسات خوب و امیدوارکننده دارید؟

4. چقدر احساس می‌کنید که کارها بدون شما انجام نمی‌شوند؟

5. چقدر در زندگی‌تان به دنبال اهداف خاص و دست‌یافتنی هستید؟

6. چقدر فکر می‌کنید که آدم قابل‌احترامی هستید؟

7. چقدر فکر می‌کنید امکان رسیدن به اهدافتان در زندگی زیاد است؟

8. چقدر فکر می‌کنید که قدرت تفکر شما روی بهبود زندگی‌تان تاثیر دارد؟

9. چقدر فکر می‌کنید که خودتان را دوست دارید؟


و حالا امتیازهـا :

اصلا برایم اهمیتی ندارد:0 امتیاز
هرگز:
1 امتیاز
گاهی اوقات:
3 امتیاز
معمولا:
4 امتیاز
بیشتر اوقات:
5 امتیاز
همیشه:
6 امتیاز


ادامه نوشته

و امروز، با تو ای غدیر، پیمان خواهیم بست.

پیمانی که آخرین بندهایش ترجمان اکنون ماست!

                                                                       پیمان انتظار!

که رسول خدا(ص)، خود پنجره انتظار را بر روی مشتاقان گشود و به صبح ظهور، بشارت فرمود.

و آنان که خود را فرا روی این پیمان مسئول یافتند، همچو نسیم از فراز دشت ها   گذشتند و آفاق را از یاد  مهدی ( عج) عطر آگین ساختند.

ما نیز با تو پیمان خواهیم بست.

        باشد که تنی در زلال غدیر بشوییم و راز دل با موعود غدیر باز گوییم.

 هان! اي مردمان! علي را برتر بدانيد، که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است… هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد. (گزیده ای از خطبه ي غديريه)

عيد کمال دين .سالروز اتمام نعمت وهنگامه اعلان وصايت و ولايت
امير المومنين عليه السلام
بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد


 

یه دنیا و اینهمه بدی

شب اول ماه رمضان ساعت 9.30 بود و هنوز افطار نکرده بودم و داشتم مسیر همیشگی و میدوییدم
وسط راه تو دل تاریکی یدونه پژو 405 زد کنار ,یه دختر ازش اوفتاد بیرون , کیفش و پرت کردن روش بعدم گازش و گرفت و رفت
دخترک هم بد و بیراه می گفت بهشون ..رفتم نزدیک ، آشنا بود یکی از دخترهای بد نام شهر نچندان بزرگمون بود:
مانتوش و پیرهنش خیلی بد پاره شده بود طوری که بدنش معلوم شده بود
بهش گفتم بیا من تا خونه میرسونمت
باید یک مسیری و پیاده میرفتیم تا برسیم روبروی شهرداری تا ماشین سوار بشیم.
تو راه که میرفتیم ازش پرسیدم چرا اینطوری شدی
برام با اشک داستان بلندی تعریف کرد که خلاصش این بود
:

ادامه نوشته

افتخاری غرور آفرین

 

 

"جناب آقای مهدی رضائی اردانی":

"دانشجوی فیزیوتراپی ۸۹ اصفهان"

کسب مقام برتر و مدال طلا در رشته دومیدانی، ماده "چهاردرصدمتر با مانع" و نایب قهرمانی و مدال نقره در ماده "چهارصد متر امدادی" شما را در دهمین مسابقات المپیاد ورزشی دانشجویان علوم پزشکی کشور، به شما و جامعه فیزیوتراپی اصفهان و ایران تبریک و تهنیت گفته و سربلندی و پیروزی شما را از درگاه ایزد توانا خواستاریم

"دانشجویان فیزیوتراپی ۸۹ اصفهان"

جملات الهام بخش برای زندگی قسمت سوم

 

ادامه نوشته

یادها، خاطره ها و تجربه ها

زمانیکه خاطره‌هایتان از امیدهایتان قوی‌تر شدند؛ بدانيد که دوران پیریتان آغاز شده است . . .
دهانتان را به اندازه‌ای باز کنید که حرف در دهانتان نگذارند . . .
حلقه ازدواج باید در فکر انسان باشد نه در انگشت دست چپش . . .
تمام تاریخ عبارت است جنگ سربازانی که همدیگر را نمی‌شناسند؛
و با هم می‌جنگند برای دو نفری که خيلي خوب همدیگر را می‌شناسند و نمی‌جنگند . . .
بدترین خطایی که مرتکب مي‌شویم، تــوجه به خطای دیگران است . . .
جاده‌های زندگی را خدا هموار مي‌کند؛ کار ما فقط برداشتن سنگ‌ریزه‌هاست . . .
مردی و نامردی، جنسیت سرش نمی‌شود؛ مرام و معرفت که نداشته باشید ، نامردید . . .
تونل‌ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم ، راهی برای عبور هست … ما که کمتر از آنها نیستیم ، پس نا امیدی چرا . . . ؟
بعضی‌هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را مثل : بابا، مامان، پدربزرگ . . .
با عقل‌تان، دلبستگی‌های دنیوی را از خودتان دور کن؛ وگرنه خواهيد ديد كه این دلبستگی‌هایتان هستند که عقل‌تان را از شما دور مي‌کنند . . .
مدیر خوب، یک نقطۀ مثبت در فرد پیدا میکند و روی آن کار میکند. ولی مدیر بد، یک نقطه ضعف در فرد پیدا می‌کند و به آن گیر می‌دهد . . .
در زندگی‌تان! نقش نیش‌های مار ” ماروپله” را بازی نکنید؛ شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد.
درمقابل سختی‌ها همچون جزیره‌اى باش که دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى‌تواند سر او را زیر آب کند . . .
ناامیدی اولین قدمی است که شخص به سوی گور بر می‌دارد . . .
قبل از اينكه در مورد راه رفتن ديگران قضاوت كنيد، منصفانه اين است كه اول چند قدمی با كفش‌هايش خودتان راه برويد.
همیشه بیشتر افکار صرف جفت و جور کردن حرف هایی مي‌شود که هرگز بر زبان جاری نمی‌شود
کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب میرسانند
بهتراست منفورباشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطرچیزی که نیستی . . .
نگفتن، صلاح است، کم گفتن طلا است، پر گفتن، بلا است . . .

و سخن آخر اينكه
دیگران برای خوابیدن قصه می‌گویند، ما قصه خود را می‌گوییم که دیگران بیدار شوند . . .